من از این فاصله ها خسته و دلگیر شدم
آه ای مرگ کجایی که دگر پیر شدم
زندگی سرخی سیبی است که گندیده شده
به نظر خوب رسیده است ولی سیر شدم
من که تنها به صلیبم شده مصلوب دلم
بی سبب با غم تو بسته به زنجیر شدم
یوسف از دست زلیخا و برادرهایش.
منم از غصه ات ای عشق زمین گیر شدم
چاره ایی نیست برای منِ مردابی که
دل به دریا زده بودم ولی تبخیر شدم
مثل دریا که به بازیچه گرفتش موسی
منم از دست تو افسرده وتحقیر شدم
فاصله ,تو ,شدم ,ولی ,ای ,دریا ,و دلگیر ,از دست ,خسته و ,ایی نیست ,شدم چاره ایی
درباره این سایت